تام پیترز در مقاله برندسازی شخصی تأکید می‌کند که دنیای امروز، دنیای برندسازی است و برندها از هر سو ما را احاطه کرده‌اند. او معتقد است که برندها یک درس بزرگ برای تک‌تک ما دارند. این‌که: « مستقل از سن، موقعیت شغلی و کسب و کاری که در آن فعالیت می‌کنیم، هر یک از ما باید خود را مثل یک شرکت ببینیم و مانند یک شرکت مدیریت کنیم.»

تام پیترز مهم‌ترین کاربرد برندسازی شخصی را رشد و پیروزی در دنیای کسب و کار می‌داند و تلاش برای پرسونال برندینگ را مترادف با تلاش برای رشد و موفقیت شغلی و طی کردن سریع‌تر مسیر شغلی در نظر می‌گیرد.

او به نسبت زمان خود (سال ۱۹۹۷) هوشمندی عجیبی به خرج داده و تأکید می‌کند که اینترنت و ایمیل دو ابزاری هستند که می‌توانند در خدمت برندسازی شخصی قرار بگیرند.

اما تام پیترز تنها نام مطرح حوزه‌ی پرسنال برندینگ نیست. نام دومی هم وجود دارد که با چند سال تأخیر پس از تام پیترز، به خاطر نگارش کتاب‌هایی در زمینه‌ی برندسازی شخصی مشهور شده است: پیتر مونتویا (Peter Montoya). او هم دو کتاب برندسازی شخصی نوشته که می‌توان آن‌ها را کتاب‌های کلاسیک پرسونال برندینگ دانست (+/+).

بعید است یک مقاله درباره برندسازی شخصی ببینید که در بخش مرور ادبیات،‌ اشاره‌ای به تام پیترز و مونتویا نکرده باشد.

کتاب‌های مونتویا برای امروز چندان جذاب نیستند. حتی کتاب جدیدتر او یعنی The Brand Called You که در سال ۲۰۰۸ منتشر شده، امروز یک متن قدیمی است که کمتر کسی به سراغ آن می‌رود.

اما با این حال، مونتویا در برندسازی شخصی به نکاتی توجه داشته که امروزه پایه و اساس پرسونال برندینگ محسوب می‌شوند:

یکی از نکات مهمی که مونتویا در کتاب برندسازی شخصی خود به آن اشاره می‌کند، اهمیت انتخاب جامعه هدف است.

او با الهام از مباحث مطرح در مدیریت بازاریابی (بخش بندی بازار و انتخاب جامعه هدف) نتیجه می‌گیرد که در برندسازی شخصی هم باید جامعه‌ی هدف انتخاب شود.

شما نمی‌توانید و نباید برای همه برند شوید. شما باید انتخاب کنید که چه کسی مخاطب شما هستند و روی برندسازی برای این گروه خاص مخاطب سرمایه‌گذاری کنید.